میگه اگه هرچی که هرکی بهت میگه رو گوش نکنی و انجام ندی یه چیز خیلی مهم رو برات فاش میکنم..
یه خورده میگذره..
میگه فعلن اون مداد رو بده به من..
مداد رو که بهش میدم میگه گوشتو بیار جلو تا بهت بگم..!
Agh Teymoor
" فرق های بسیاریست.. و چیزهایی برای دوست داشتن.. لیک تو میدانی و من هم نیز.."
میگم بیچاره فرهاد.. میگه نیما منظورته؟؟ میگم اگه این مهدی اینا میدونستن اینجوری بدآموزی داره عمرن شعراشونو چاپ میکردن!! میگه تازه شاید درجا ذائقه شاعریشون کور میشد.. میگم چه خوب پس نمیدونستن!! میگه حالا اینو تو کتابی بلاگی جایی خوندی؟؟ یا از خودت دراوردی؟؟ میگم چه فرقی میکنه.. مهم اینه که اصل قضیه یه جوری بیان بشه.. میگه بلاگ جدیدش که باز کرده اسمش چیه؟؟ میگم گفته سر و صداشو در نیاریم.. میگه پس نون گرفتی؟؟ میگم آق تیمور؟؟ نون بخره؟؟ چرا کفر میگی؟؟ میگه خفه شو.. ظرفا هم هنوز مونده ها!!
من راحتم.. اما تو باور نکن!!
Agh Teymoor
میگه
باز میخوای بازی در بیاری سرمون؟؟ میگم این حرف زدنا خیلی از بازی مهمترن!! میگه از
شکلات هم بیشتر؟؟ میگم چه شکلاتی؟؟ میگه فقط این مهم نیست که چی میگیم.. چگونگی
بیان آن هم اهمیت دارد.. میگم است!! میگه بست!! (آخه قرار بود برم خرید!).. میگم
اینکه اون حرف یا سخن! رو کی گفته باشه از همه مهمتر میباشد!! میگه آری.. جای تاسف
داره ولی تاسف هم نداریم!! میگم نازی چطوره؟؟ (دیالوگ یک فیلم) میگه سگ آندولوسی
(نام یک فیلم) هم نشد آخر.. میگم من که گفته بودم!! میگه چی شده توضیحات داخل
پرانتز میدی؟؟ میگم محض تنوع!! میگه تحوع؟؟ میگم منظورت تهوع بود دیگه؟؟ میگه
گوساله اینارو همشو خودت داری تایپ میکنی که.. خیلی نامردی!! میگم محض مضاح!! میگه
مزاح منظورت بود دیگه؟؟ .. منم اینجوری راحتم!!
Agh Teymoor